ويژگيهاي يك مدرسه موفق
در طول تاريخ آموزش و پرورش، برنامهريزان مدرسهها و مربيان، در جستوجوي شاخصها يا استانداردهاي مدرسه كيفي بودهاند.
به ديگر سخن، تاسيس و آمادهسازي مدرسههاي موفق يا استاندارد، دغدغه هميشگي، همه نظامهاي آموزشي بوده است. از اين روست كه تاكنون الگوها و تلاشهاي گوناگوني براي نشاندادن مدرسه استاندارد عرضه شده است. در اين مقاله، ابتدا در مقدمهاي، ضرورت طراحي مدرسههاي موفق، كيفي يا استاندارد مطرح خواهد شد. سپس الگويي از مدرسههاي استاندارد و موفق ارائه شده و شاخصهاي مهم موجود در زمينه اين مدرسهها مورد بحث قرار خواهد گرفت. در پايان نيز، راهكارهايي در ابعاد گوناگون، با توجه به شرايط و كاركردهاي آموزش و پرورش و مدرسههاي كشورمان ارائه خواهد شد.
اگر بخواهيم در نظام آموزشي كشورمان، مصداقي از آموزش و پرورش بهينه، هدفدار و مطلوب را در حكم آموزشگاههاي گواه نشان دهيم، با مشكل مواجه خواهيم شد. اگر كسي از متوليان تعليم و تربيت كشور، اعم از صاحبنظران دانشگاهي و مجريان، بخواهد آن حرف و حديثي را كه از تكنولوژي آموزشي، راهبردهاي ياددهي- يادگيري، نظام ارزشيابي هدفمند و بهينه، اجراي طراحي آموزشي و ديدگاههاي متفاوت درباره روانشناسي يادگيري، برنامهريزي درسي و دهها مقوله ديگر در سمينارها، جلسات و نشستهاي متعدد بيان ميكنند، به عينه و در واقعيت عملي مدارس، نمايان سازند، واقعاً حرف زيادي براي گفتن نخواهند داشت. اگر يك مدير علاقهمند، يك معلم دلسوز، يك پژوهشگر تعليم و تربيت و در يك كلام، يك انسان فرهيخته يا حتي ولي يك دانشآموز، از دستاندركاران تعليم و تربيت كشور بخواهد آموزشگاه فاضله، استاندارد و آرماني يا حتي مدرسهاي را كه در راه فاضلهشدن و حركت به سوي آرمانگرايي در تعليم و تربيت گام برداشته است، به او معرفي كنند، به طور قطع آنان براي تحقق اين امر، با مشكل زيادي مواجه خواهند شد. با آن كه در حال حاضر، برخي مدارس در بعضي زمينهها موفقيتهاي برجستهاي از خود نشان ميدهند، ولي اين موفقيتها موردي و در يك زمينه يا زمينههاي خاص است، نه به صورت جامع و نظامگرا. مثلاً اگر مدرسهاي در امور آموزشي به قبولي صددرصد نايل ميشود، با كمال تاسف مشاهده ميكنيم كه در اين قبولي مطلوب (البته از نظر كمي و بدون توجه به كيفيت دانش و مهارت قبول شدگان)، توجه به مسائل پرورشي و تقويت بعد معنوي و اخلاقي فراگيرندگان به فراموشي سپرده شده است، يا اگر در مدرسهاي نظم و انضباط خاصي در امور اداري مشاهده ميشود، خبري از آموزش با كيفيت نميبينيم و حتي اكثريت قريب به اتفاق معلمان آن مدرسه از الگوهاي جديد يادگيري بيخبرند. به عبارت ديگر، شايد هماكنون به ندرت بتوانيم يك آموزشگاه استاندارد و آرماني در نظام آموزشي كشورمان معرفي كنيم كه تمام مؤلفههاي علوم تربيتي در آن به درستي رعايت شده باشد.
هماكنون در كشورهاي توسعهيافته، علاوه بر پيشرفت عمومي اكثر مدرسهها، دانشگاههاي علوم تربيتي يا تربيت معلم، مدارس وابستهاي تاسيس ميكنند كه در آنها، دانش علوم تربيتي به مرحله عملياتي نزديك ميشود و در واقع، بستر اجرايي روشني براي ديدگاههاي نظري پديد ميآيد. به عنوان مثال در حال حاضر، تمام دانشجويان رشتههاي تربيت دبيري و مراكز تربيت معلم كشورمان در دوران تحصيل عالي خود، دست كم با دو مفهوم تفاوتهاي فردي فراگيرندگان و تدوين متون آموزش برنامهاي به صورت نظري آشنا ميشوند، ولي در عمل و در كار درون كلاسي با دانشآموزان، چون الگوهاي عملي اين دو مقوله را، كه از چهل سال پيش در كشورهاي توسعهيافته پديد آمده و در سالهاي اخير گسترش پيدا كرده است، دركنار خود نمييابند، بهراحتي اين مفاهيم را كنار ميگذارند و آموزش به شيوههاي سنتي را بهترين روش در كار ياددهي- يادگيري به شمار ميآورند. بنابراين، مدارس استاندارد و حتي وابسته به دانشگاههاي علوم تربيتي، الگويي تمامنما براي كساني است كه بخواهند مدرسه خود را به حد مطلوب ارتقا دهند.
در حال حاضر، علاوه بر دانشگاههاي علوم تربيتي، در كشورهايي كه از نظامهاي آموزشي نظامگرا و هدفمند برخوردارند، وزارت آموزش و پرورش، ادارههاي كل، مناطق و نواحي آموزش و پرورش نيز با استفاده از پتانسيلهاي محلي موجود و براساس موقعيت و اقتضاي منطقهاي، مدارس استاندارد محلي ويژهاي تاسيس ميكنند و در آنها، لااقل براي رسيدن به هفت هدف زير ميكوشند:
* استانداردكردن تدريجي تعليم و تربيت با تاكيد بر مولفه بهبود بخشيدن به كيفيت آموزش و پرورش در مدارس؛
* ايجاد فرصت براي اجرا و اعمال انواع طراحيهاي آموزشي و ارائه آنها به ارزشيابيهاي متنوع؛
* ايجاد انگيزه براي فعاليتهاي گروهي و افزايش روحيه تعاون و مشاركت در دانشآموزان، از طريق انعقاد هستههاي مطالعاتي و انجمنهاي علمي؛
* شناخت مدارهاي توسعهيافته در آموزش و پرورش يك مجموعه (مانند منطقه، شهرستان يا حتي كشور) كه ضريب تاثير زيادي دارند؛
* تهيه جامعه آماري و ايجاد بستر اجرايي فعال براي بهينهسازي فراگير سامانه تعليم و تربيت؛
* ايجاد رقابت سالم بين آموزشگاهها از طريق ارائه الگوهاي موفقيتآميز؛
* كاهش فواصل موجود بين مدارس عادي و ديگر آموزشگاهها.
البته ممكن است برخي، وجود بعضي مدارس خاص غيرانتفاعي را، كه به دانشگاه يا دانشگاههاي ويژهاي وابسته هستند، مصداقي براي اين قبيل مدارس به شمار آورند و يا آن كه بعضي مدارس تيزهوشان و آموزشگاههاي نمونه موجود در كشور را نمونههايي از مدارس استاندارد تلقي كنند، ولي بايد پذيرفت اگر چه امكان دارد اين مدارس در زمينههاي خاصي موفقيت كسب كرده و مطرح شده باشند، ولي نميتوان آنها را استاندارد دانست.
حال، با توجه به هفت هدفي كه ذكر شد، ابتدا يكي از الگوهايي را كه در دهه اخير براي تعريف مدرسه استاندارد ارائه شده است، معرفي خواهيم كرد. سپس به برخي راهكارهاي عملياتي يك مدرسه استاندارد بر اساس شرايط و كاركردهاي آموزش و پرورش و مدرسههاي ايران اشاره خواهيم داشت. البته بديهي است كه به رغم اعتقاد به جامعنگري و سامانهاي ديدن يك مدرسه استاندارد، در اين بخش، فرصت آن نخواهد بود كه همه سازوكارهاي اداري- سازماني، از جمله ثبتنام، گزينش معلم و نيز تمام مسايل مرتبط با مدرسههاي استاندارد و بازتابها و كشتار واكنشهاي اجتماعي و محيطي تاسيس و راهاندازي اين مدرسهها و چگونگي اداره آنها را تبيين كنيم.
معرفي يك الگو براي شناخت مدرسه استاندارد
الگويي كه در اين جا معرفي ميشود، توسط «لاوري» پيشنهاد شده است.
پيش از معرفي الگو، لازم است تعريفي از شاخص و استاندارد ارائه شود.
شاخص: عبارت است از نمودي از عمل يا كاركرد. فرد يا سازمان؛ مانند شاخص رفتار سالم.
استاندارد: عبارت است از مجموعهاي از معيارهاي مورد توافق و عيني كه براساس آن ميتوان درباره شاخصها داوري كرد. مانند استاندارد قضاوت درباره پيشرفت تحصيلي دانشآموز.
الگوي لاوري
الگويي كه «لاوري» براي مدرسه استاندارد ارائه داده، داراي يازده عنصر است و براي هر يك از عناصر، شاخصهايي هم در نظر گرفته است. مدير و ديگر كاركنان ميتوانند براساس عناصر و شاخصهاي ارائه شده، مدرسه را از نظر استانداردبودن ارزشيابي كنند. ارزشيابان برون مدرسهاي هم ميتوانند از الگوي معرفي شده، به منظور داوري درباره مدرسه استفاده كنند. دريك نگاه كلي، الگوي پيشنهاد لاوري براي مدرسه استاندارد، يازده بخش دارد:
اطلاعات: منظور از اطلاعات، اطلاعاتي است كه مدرسه و نوع خدماتي را كه ارائه ميدهد، معرفي ميكند.
* دانشآموزان و والدين با تاريخچه، ساختار و اهداف كلي مدرسه آشنا هستند.
* اطلاعات بنا به درخواست و نياز اشخاص ارائه ميشود.
* ارتباط و تماس منظمي با دانشآموزان و والدين، خواه كلامي، خواه نوشتاري، وجود دارد.
* سازوكاري براي معرفي نماكار مدرسه وجود دارد.
* همه كاركنان از روشها و ساختارهاي مناسب و شيوه رفتار و طرحهاي عملي بهبود مدرسه آگاهاند.
* اطلاعات، به زبان روشن و مناسب عرضه ميشود.
* اطلاعات به شيوههاي گوناگون عرضه ميشود.
* اطلاعات براي اثربخشي بيشتر مورد سنجش قرار ميگيرد.
اعتبار: دراين جا، منظور از اعتبار، عرضه خدمات مورد توافق در زمان مقرر است.
* يك مجموعه روش منظم براي تضمين ثبات در ارائه خدمات وجود دارد. مانند سنجش و گزارشدهي، بهداشت و ايمني، شيوه رفتار و...
* توافق صريح و مكتوب بين والدين، دانشآموزان و مدرسه وجود دارد.
* پايش يا بازبيني دروني و بيروني و ارزشيابي از خدمات وجود دارد.
* اولياي مدرسه ميكوشند از طريق برقراري رابطه با ساير مدارس يا موسسات آموزشي، بر كيفيت خدمات بيفزايند.
* روش خاصي براي ارائه شكايات در نظر گرفته شده است.
* ميزان رضايت دانشآموزان و والدين و ديگران به طور منظم مورد توجه قرار ميگيرد.
* رهنمودهايي براي پاسخدهي به سئوالات و بررسي پيشنهادها وجود دارد.
قابليت و صحت: منظور از قابليت و صحت، دانش و توانايي و مهارت كاركنان مدرسه براي ارائه خدمات مناسب است.
* كاركنان به طور منظم براي تعيين نيازهاي آموزش و پرورش ارزشيابي ميشوند.
* مدير، عملكرد كاركنان را با استفاده از نمونههايي معرف از عملكردهاي آنان، مورد پايش قرار ميدهد.
* والدين، دانشآموزان و سايرين، كاركنان را به منظور عرضه خدمات مناسب ارزشيابي ميكنند.
* اهداف كلي و روشهاي عملكرد مدرسه به كاركنان معرفي ميگردد.
* كاركنان نسخههايي از اسناد مربوط به شيوه عمل مناسب را دريافت ميدارند.
* همه كاركنان فرصت يادگيري به دست ميآورند.
* يك ناظر متخصص (معلم راهنما، راهنماي تعليماتي، متخصص موضوع و روش و...) كاركنان را هدايت ميكند.
دستيابي اثربخش: منظور از دستيابي اثربخش، دستيابي كاربران (يادگيرندگان) يا والدين و دانشآموزان به اطلاعات يا پاسخسئوالها يا درخواستهاي مورد نياز است.
* مدرسه نظام دريافت پيشنهاد و انتقاد دارد.
* مدرسه داراي «راهنمايي» است كه نوع خدمات، نحوه پايش و ارزشيابي آن را توصيف ميكند.
* همه كاركنان مدرسه، بهمنظور استقبال از پيشنهادها و انتقادهاي كاربران، داراي نگاه مثبت و رفتار ترغيبياند.
* بهطور مؤكد، از دادن صفات خاص به كاربران مشكلدار جلوگيري ميشود.
* در مدرسه حتي با يك يادداشت كوتاه كاربران، امكان برگزاري يك نشست حضوري وجود دارد.
* در مدرسه مكان خاصي براي مصاحبه محرمانه وجود دارد.
* متناسب با عملكرد مدرسه، نشانيها و شمارههاي تلفن، در دفتر موجود است.
* از ارتباط تلفني والدين، دانشآموزان و ديگران استقبال ميشود.
جبران اثربخش: جبران اثربخش بر اين نكته تأكيد دارد كه اگر خطايي رخ دهد يا اولياي مدرسه خدمات ناقصي از كاربر دريافت دارند، امكان جبران خطا و كاستي وجود دارد.
* مدرسه داراي نظام دريافت شكايات است.
* مدرسه راهنماي خاص ارائه خدمات، پايش و بازبيني نحوه ارائه خدمات و شيوه ارزشيابي آن را دارد.
* كاربران به بيان مسائل يا دشواريهاي خاصي كه با كاركنان دارند، تشويق ميشوند.
* بين مدرسه و والدين درباره نوع خدمات و كيفيت آنها توافق وجود دارد.
مسائل ملموس: منظور از مسائل يا امور ملموس، نمود عيني يا فيزيكي خدمات است.
* تعريف فضاي مورد استفاده براي ارائه آموزش و انجام دادن فعاليتهاي تكميلي يادگيري، با مقاصد متناسب است.
* منابع و تجهيزات با مقاصد تعريف شده متناسب است.
* همه كاركنان در مورد اهميت مسائل ارائه خدمات، توجيه شدهاند.
* ارزشيابان خارج از مدرسه بهطور منظم، فضاي آموزشي و تجهيزات را ارزشيابي ميكنند.
* طرحي براي تأمين و تجهيزات مدرسه تدارك ديده شده است.
پاسخگويي: عنصر پاسخگويي، ناظر بر علاقه و توانايي كاركنان براي تدارك خدمات بهصورت معقول و خلاقانه است.
* بين كاركنان مدرسه، بهمنظور برقراري ارتباط با كاربران، يك شيوه رفتاري معمول و مورد توافق وجود دارد.
* هر كاربر، از ميان كاركنان مدرسه، راهنماي خاصي دارد و فرد موردنظر در بيشتر اوقات براي كاربر قابل دسترسي است.
* در مدرسه، براي كاربران زمان پاسخگويي و برقراري ارتباط موجود است.
* كاركنان، براي درميان گذاشتن مسائل با كاربران، فرصت منظمي در اختيار دارند.
بيمه و ايمني: مراد از بيمه و ايمني، برحذر بودن از خطر و آسيبها و داشتن بيمه است. افزون بر اين، «حق محفوظ ماندن رازها» هم يكي از نكات مهم در بخش بيمه و ايمني است.
* در مدرسه، روش ويژهاي براي حفظ بهداشت، سلامت و ايمني وجود دارد.
* فضاها و تجهيزات با مقاصد متناسباند.
* كاربر اطمينان دارد كه كاركنان ايمني و سلامتاش را در اولويت قرار ميدهند.
* كاربران در برابر سطحي معقول از خطرپذيري در فعاليتها قرار دارند.
* سطوح خاصي از «حق محفوظ ماندن رازها» بين كاربران و كاركنان مدرسه مورد توافق قرار گرفته است.
* اسناد و مواد رايانهاي براي كاركنان خاصي در مدرسه قابل دستيابي است.
* كاربران مجاز به ديدن و بررسي اطلاعاتي هستند كه درباره آنها تدارك و ضبط شده است.
همدلي: منظور از همدلي، سطح خاصي از اقدامات مربوط به گوش دادن و شرح مسائل يكايك كاربران است.
* كاركنان براي انجام دادن اقدامات خاص جهت كاربري كه راهنمايي او را بهعهده گرفتهاند، ترغيب ميشوند.
* در آموزش كاركنان مدرسه، بر دانش و مهارتهاي درك نياز و موقعيت كاربران تأكيد ميشود.
* كاربران احساس ميكنند كه در مدرسه، پشتيبان خاصي دارند.
* كاربران در ارزشيابي كيفيت ارائه خدمات، برداشتها يا نظريات دخالت داده ميشوند.
انتخاب و فعاليت: منظور از اين بند، توانايي كاربران در اثرگذاري بر نوع و سطح خدمات تدارك ديده شده است.
* كاربران در فعاليتهاي تصميمگيري مدرسه دخالت ميكنند و در شكلدهي تصميمات نقش دارند.
* براي كاربران، امكان انتخاب نوع خاصي از خدمات وجود دارد.
* به كاربران زمينههايي ارائه ميشود كه در آنها، براي انتخاب آزادي عمل دارند.
موقعيت كاربر: در اين شاخص، ميزان توجه و احترام به مراجعهكننده يا كاربر مورد تأكيد قرار ميگيرد.
* ماهيت ارتباط دوسويه بين كاربر و ارائه خدمات از سوي كاركنان و كاربران مورد توجه است.
* به كاربران فرصت اولويتبندي براي دسترسي به كاركنان داده ميشود.
* قرارداد مكتوبي بين مدرسه و كاربران وجود دارد و در آن، علايق كاربران و شرايط مدرسه درج شده است.
* در آموزش كاركنان مدرسه، به شيوه برآور
:: موضوعات مرتبط:
ويژگيهاي يك مدرسه موفق ,
,
:: بازدید از این مطلب : 344
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1