خليج فارس درياي نيمه بسته اي است که بازوي اقيانوس هند به شمار ميرود و تنگه هرمز کليد آن محسوب شده و در نظريات ژئوپوليتيکي جايگاه ويژه اي دارد. آلبوکرک دريادار مهاجم پرتغالي به اقيانوس هند و خليج فارس، معتقد بود که هر دولتي بر سه تنگه باب المندب، هرمز و مالاکا تسلط داشته باشد بر جهان مسلط خواهد بود. اين نظريه تا امروز همچنان معتبر است. در ميان سه تنگه مذکور، تنگه هرمز در مرکز قرار گرفته و تسلط بر اين تنگه به مفهوم تسلط بر دو تنگه ديگر خواهد بود.
تنگه هرمز باريکه دريايي خميده شکلي است که در منتهي اليه شرقي خليج فارس واقع شده است و فلات ايران را از شبه جزيره عربستان جدا ميکند و آبهاي خليج فارس را به درياي عمان و اقيانوس هند پيوند ميدهد. از آنجا که هم کشورهاي توسعه يافته و هم کشورهاي در حال توسعه به صدور نفت از خليج فارس وابسته اند و بيش از 20 درصد از نفت مورد نياز جهان بايد از تنگه هرمز بگذرد، امنيتِ تنگه هرمز اهميت بين المللي دارد. پيش بيني ميشود که با افزايش ظرفيت گسترده صدور نفت و گاز از اين تنگه، منطقه خليج فارس همچنان بي رقيب بماند.
شكل 1 : وضعيت ژئوپليتيك تنگه هرمز
اهميت استراتژيك تنگه هرمز با توجه به عبور حجم بالا و غير قابل جايگزين حاملهاي انرژي از آن غير قابل انكار است. اين مساله با توجه به عرض كم مناطق قابل كشتيراني در اين تنگه كه چيزي در حدود 3 كيلومتر براي هر يك از خطوط رفت و برگشت است و از ميان جزيرههاي ايراني ميگذرد اهميت تسلط بر اين منطقه را دو چندان مينماياند.
در سال 2011، مجموع نفت توليدي جهان در حدود 88 ميليون بشكه در روز بود كه بيش از نيمي از آن از طريق تانكرها از مسيرهاي ثابت دريايي حمل شده است. از نظر ترانزيت نفت، تنگه هرمز – محل خروج از خليج فارس- و تنگه مالاكا- مرتبط كننده اقيانوس هند و آرام- از استراتژيك ترين گذرگاههاي آبي جهان مي باشند. به طور كلي، بازار بين المللي انرژي به حمل و نقل مطمئن و ايمن وابسته است. انسداد يك گذرگاه – حتي به طور موقتي- مي تواند منجر به افزايش قابل توجه هزينه هاي انرژي در كل شود.
تنگه هرمز با توجه به عبور روزانه 17ميليون بشكه نفت در سال 2011 مهمترين گذرگاه آبي جهان مي باشد. اين درحالي است كه ميزان نفت منتقل شده از اين تنگه بين سالهاي 2010-2009 بين 16-5/15ميليون بشكه در روز بود. نفت منتقل شده از اين تنگه در سال 2011 حدود 35درصد كل محموله هاي نفتي جهاني است. به طور متوسط در سال 2011، روزانه 14تانكر بزرگ نفتي به سمت درياي عمان از اين تنگه عبور كرده كه به همين ميزان تانكر خالي براي بارگيري نفت با عبور از اين تنگه وارد خليج فارس شده اند. بيش از 85درصد صادرات اين محموله هاي نفتي به سمت بازارهاي آسيايي- چين، ژاپن،كره جنوبي و هند- ارسال مي شود.
طول اين آبراه ۱۵۸ کيلومتر، عرض بين ۵۶ تا ۱۸۰ کيلومتر ميباشد. ژرفاي تنگه هرمز به دليل شيب تند کف آن از قسمت شمال به جنوب متغير است، به طوري که نزديکي جزيره لارک، در حدود ۳۶ متر و در ساحل جنوبي و در نزديکي شبه جزيره مسندم ۱۸۰ متر است. قوس آن رو به شمال و بهطرف درون فلات ايران قرار دارد و در نتيجه بيشترين خط ساحلي آن در راستاي کرانههاي ايران قرار گرفتهاست. باريكترين نقطه اين تنگه 21مايل مي باشد كه عمق ساحل عمان از ساحل ايران بيشتر است اما در مسيرهاي منتهي به تنگه هرمز از سمت خليج فارس ، تنها 2 مسير قابل عبور كشتيهاي بزرگ وجود دارد كه عرض هركدام 2مايل بوده و به صورت مسيرهاي جداگانه رفت و برگشت از آن استفاده مي شود كه هر دو مسير در سواحل دريايي و تحت كنترل ايران قرار دارد.
شكل 2 : ميزان عبور نفت خام از تنگه هاي استراتژيك دنيا در سال 2011
در مجموع، عمق و عرض اين تنگه براي عبور بزرگترين تانكرهاي نفتي كافي است و حدود دو سوم نفت انتقالي توسط تانكرهاي با ظرفيت بالاي 150هزار تن حمل مي شود. براي تاكيد بر تبيين بيشتر اهميت تنگه هرمز و سواحل ايران به دليل عمق كافي براي سوپرتانكرها، ارائه دسته بندي تانكرهاي نفتي ضروري است زيرا تانكرهاي بزرگ و سوپر تانكرها فقط از سواحل مرز ايران قابليت جابجايي دارند:
جدول 1 : دسته بندي ظرفيت تانكرهاي عبوري از تنگه هرمز
بر اساس آمار اداره اطلاعات انرژي آمريكا (EIA)، روزانه 15.5 تا 17 ميليون بشكه نفت خام از منطقه خليجفارس عمدتا به مقصد ژاپن، آمريكا، اروپاي غربي و ديگر كشورهاي آسيايي صادر ميشود كه تمام آن از تنگه هرمز عبور ميكند و اين به جز حجم عظيم فرآوردههاي نفتي، گاز مايع و مايحتاج كشورهاي منطقه است كه از اين تنگه عبور ميكند. در واقع بر اساس آمارهاي موجود در حدود 90 درصد صادرات نفت توليد كنندگان خليج فارس توسط تانكرهاي نفتي از اين مسير عبور مي كند و بسته شدن تنگه هرمز به معناي توقف 90 درصد صادرات نفت كشورهاي منطقه و توقف 50 درصد معاملات تجاري بسياري از اين كشورها خواهد بود.
امروزه عمدهترين دليل اهميت خليج فارس براي کشورهاي غربي به وجود ذخاير عظيم گازي و نفتي در اين منطقه باز ميگردد. خليج فارس دارنده بيش از 48 درصد ذخاير اثبات شده نفت جهان است و 35 درصد تجارت جهاني نفت را در اختيار دارد. در سال 2011 کشورهاي خليج فارس ( ايران، عراق، کويت، قطر، عربستان، امارات متحده عربي)در حدود 3/31 درصد نفت جهان را توليد کردند. اين درحالي است که اين کشورها 47 درصد(784 ميليارد بشکه) از ذخاير نفت خام جهان را در مالکيت خود دارند. کل صادرات کشورهاي حاشيه خليج فارس در سال 2011 در حدود 19 ميليون بشکه در روز بود که از اين ميزان 17 ميليون بشکه آن ازطريق تنگه هرمز (معادل يک پنجم تقاضاي جهاني) صادر شده و بقيه آن از طريق خطوط لوله نفتي ترکيه به مديترانه و از عربستان به درياي سرخ منتقل گرديده است.
بر اساس گزارش اداره اطلاعات انرژي آمريكا، در سال 2011 در حدود 77 درصد نفت خام عبوري از تنگه هرمز به مقصد بازار آسيا بوده است، در حاليكه ساير بازارها نظير اروپا، خاورميانه/آفريقا و آمريكا/ حوزه كارائيب به ترتيب سهمي در حدود 8 درصد، 3 درصد و 12 درصد را به خود اختصاص داده اند. در اين سال ميزان واردات ايالات متحده آمريكا از طرق تنگه هرمز در حدود 1.7 ميليون بشكه در روز بوده است كه بيش از 9 درصد تقاضاي نفت خام اين كشور را شامل مي شود. كشور كانادا در سال 2011 بيش از 104 هزار بشكه در روز واردات از طريق تنگه هرمز داشته است كه بيش از 5 درصد تقاضاي نفت خام اين كشور را در بر مي گيرد. همچنين ميزان واردات نفت خام كشور هاي برزيل، باهاماس و آروبا از طريق تنگه هرمز به ترتيب در حدود 95 هزار بشكه در روز، 24 هزار بشكه در روز و 6 هزار بشكه در روز برآورد شده است كه حدود 4 درصد، 65 درصد و 75 درصد تقاضاي نفت خام مصرفي اين كشورها را شامل مي شود.
شكل 3 : سهم هر يك از بازارهاي منطقه اي نفت خام از صادرات نفت خام عبوري از تنگه هرمز
جدول 2 : ميزان واردات نفت خام حوزه كارائيب و آمريكا از طريق تنگه هرمز در سال 2011
در ميان كشورهاي منطقه آسيا پاسفيك ژاپن بيشترين سهم را در نفت خام صادراتي از تنگه هرمز داشته و در سال 2011 بيش از 2.8 ميليون بشكه در روز نفت خام از اين مسير به كشور ژاپن صادر شده است كه در حدود 64 درصد از نياز مصرفي اين كشور را تامين مي نمايد. پس از كشور ژاپن 3 كشور چين، هند و كره جنوبي در مراتب بعدي قرار داشته و ميزان نفت خام دريافتي اين كشورها از مسير تنگه هرمز به ترتيب در حدود 2.2 ميليون بشكه در روز، 2.2 ميليون بشكه در روز و 2.1 ميليون بشكه در روز بوده است كه به ترتيب بيش از 23 درصد، 71 درصد و 92 درصد از تقاضاي نفت خام اين كشورها را شامل مي شود. ساير كشورهاي منطقه آسيا پاسفيك به ترتيب اهميت عبارتند از : سنگاپور، تايوان، تايلند، پاكستان، اندونزي، مالزي، فيليپين، استراليا، نيوزيلند، سريلانكا و بنگلادش.
جدول 3 : ميزان واردات نفت خام منطقه آسيا پاسفيك از طريق تنگه هرمز در سال 2011
منطقه اروپا در سال 2011 در حدود 1.3 ميليون بشكه در روز نفت خام از طريق تنگه هرمز وارد نموده است كه 9 درصد تقاضاي نفت خام منطقه را در بر مي گيرد. كشورهاي وارد كننده منطقه به ترتيب شامل كشورهاي هلند، فرانسه، ايتاليا، اسپانيا، يونان و انگليس مي شود.
جدول 4 : ميزان واردات نفت خام منطقه اروپا از طريق تنگه هرمز در سال 2011
در منطقه خاورميانه/آفريقا ميزان واردات آفريقاي جنوبي در سال 2011 از طريق تنگه هرمز در حدود 221 هزار بشكه در روز بوده است كه بيش از 40 درصد تقاضاي نفت خام اين كشور را شامل مي شود. بطور كلي سهم كشورهاي منطقه خاورميانه/آفريقا نيز به شرح زير مي باشد:
جدول 5 : ميزان واردات نفت خام منطقه خاورميانه/آفريقا از طريق تنگه هرمز در سال 2011
علاوه بر عبور نفت خام از اين تنگه، مقادير قابل توجهي LNG نيز توسط قطر از طريق اين مسير به بازارهاي جهاني صادر مي شود. در سال 2011 بيش از 102 ميليارد متر مكعب ( معادل 75 ميليون تن) LNG از طريق اين تنگه به بازارهاي آمريكا، كانادا، مكزيك، آرژانتين، شيلي، بلژيك، فرانسه، ايتاليا، اسپانيا، تركيه، انگليس، چين، هند، ژاپن، كره جنوبي، تايوان و تايلند صادر شده است. در اين سال منطقه آسيا پاسفيك با دريافت حدود 49 ميليارد متر مكعب LNG بزرگترين بازار صادراتي قطر به شمار رفته و پس از آن بازارهاي اروپا و آمريكا به ترتيب با دريافت 4/43 ميليارد متر مكعب و 2/8 ميليارد متر مكعب در رده هاي بعدي قرار دارند. LNG وارداتي بازارهاي آسيا، اروپا و آمريكا از تنگه هرمز در سال 2011 به ترتيب بيش از 5/23 درصد، 8/47 درصد و 29 درصد از كل LNG وارداتي اين مناطق را شامل مي شود. LNG وارداتي بلژيك از تنگه هرمز بيش از 4/92 درصد از كل LNG وارداتي اين كشور را شامل مي شود. همچنين LNG وارداتي انگليس از تنگه هرمز بيش از 5/86 درصد از كل LNG وارداتي اين كشور را شامل مي شود. در واقع در زمينه واردات LNG از تنگه هرمز ميزان وابستگي بازار اروپا به مراتب بيشتر از بازارهاي آمريكا و آسيا مي باشد، در حاليكه در زمينه انتقال نفت خام ميزان وابستگي بازار آسيا به مراتب بيشتر از اروپا و آمريكا مي باشد.
نمودار 1 : بازارهاي صادراتي LNG قطر در سال 2011 (ميليارد متر مكعب در سال)
آمار و ارقام بازار جهاني نفت نشان ميدهند که علي رغم پيشرفتهاي تکنولوژي، در بيست سال آينده تقاضاي جهاني نفت خام و گاز طبيعي به طور مداوم افزايش يافته و ميزان وابستگي كشورهاي وارد كننده به واردات نفت خام و گاز طبيعي افزايش خواهد يافت و نقش كشورهاي توليد كننده نفت خام خليج فارس به مراتب پر رنگتر خواهد شد.
بر اساس پيش بيني آژانس بين المللي انرژي ميزان خالص مبادلات بين منطقه اي نفت خام در افق 2035 به ميزان قابل توجهي افزايش يافته و از 36.7 ميليون بشكه در روز در سال 2008 به بيش از 48.1 ميليون بشكه در روز در سال 2035 خواهد رسيد. در اين ميان ميزان وابستگي اروپا به واردات به ميزان قايل توجهي افزايش يافته و سهم مبادلات بين منطقه اي از كل تقاضاي اين منطقه از حدود 64 درصد به بيش از 80 درصد خواهد رسيد. ميزان وابستگي كشورهاي در حال توسعه آسيايي نظير چين و هند نيز به واردات به ميزان قابل توجهي افزايش يافته و سهم مبادلات بين منطقه اي از كل تقاضاي اين منطقه از حدود 55 درصد به بيش از 83 درصد خواهد رسيد.
جدول 6 : چشم انداز خالص مبادلات بين منطقه اي نفت خام طي دوره 2035-2008
همچنين بر اساس پيش بيني آژانس بين المللي انرژي ميزان خالص واردات گاز طبيعي مناطق مصرف كننده در افق 2035 به ميزان قابل توجهي افزايش يافته و ميزان مبادلات بين منطقه اي گاز طبيعي از طريق خط لوله و LNG طي دوره 2035-2008 به ترتيب به ميزان 330 ميليارد متر مكعب و 290 ميليارد متر مكعب در سال افزايش يافته و سهم LNG از كل تجارت جهاني گاز به حدود 50 درصد خواهد رسيد.
نمودار 2 : چشم انداز خالص واردات مناطق عمده مصرف كننده گاز طبيعي در افق 2035-2008
لذا با توجه به وضعيت موجود بازار نفت و گاز و نيز چشم انداز آتي تقاضا و واردات نفت خام و گاز طبيعي، انتظار مي رود نفت توليدي خليج فارس و همچنين تنگه هرمز همچنان نقش استراتژيكي خود را حفظ نمايند. در ذيل برخي موارد کليدي درباره اهميت تنگه هرمز و نفت خام ايران مورد اشاره قرار گرفته است:
- تنگه هرمز مهم ترين گذرگاه جهان است که در سال ۲۰۱۱ روزانه حدود ۱۷ ميليون بشکه نفت و طي سال هاي ۲۰۱۰-۲۰۰۹ روزانه بين ۱۶-۱۵٫۵ ميليون بشکه نفت در آن جريان داشته است.
- سال ۲۰۱۱ تقريباً ۳۵ درصد نفت معامله شده در دريا يا حدود ۲۰ درصد کل نفت معامله شده جهان از طريق تنگه هرمز جريان داشته است.
- سال ۲۰۱۱ به طور ميانگين روزانه ۱۴ نفتکش حامل نفت خام در تنگه هرمز تردد داشتند که البته به همين تعداد نيز نفتکش خالي براي انتقال محمولات جديد وارد تنگه هرمز مي شدند. بيش از 77 درصد صادرات نفت خام وارد بازارهاي آسيايي شده که در اين ميان ژاپن، چين ، هند و کره جنوبي مقاصد اصلي اين انرژي هستند.
- در باريکترين نقطه، عرض تنگه هرمز ۲۱ مايل است اما عرض خط عبور کشتي در هر دو جهت فقط ۲ مايل است که بوسيله يک منطقه حائل دو مايلي نيز جدا مي گردند. آب هاي تنگه هرمز عميق است و عرض آن براي عبور بزرگ ترين نفتکش هاي حامل نفت خام جهان نيز کافي است. لازم به ذکر است که تقريباً دو سوم محمولات نفتي جهان بوسيله نفتکش هايي با ظرفيت بيش از ۱۵۰۰۰۰ تن حمل مي گردند.
- بستن تنگه هرمز به معناي استفاده از مسيرهاي جايگزين طولاني تر و هزينه هاي بيشتر حمل و نقل است.
- در حال حاظر صادرات نفت كويت، نيمي از نفت عربستان و حدود 4/1ميليون بشكه صادرات عراق از اين تنگه انجام مي پذيرد.
- كشور قطر در صادرات حدود 70ميليون تن LNG و صادرات نفتي خود كاملاً به تنگه هرمز وابسته است.
- كشورهاي عربي منطقه در انتقال ديگر كالاهاي خود- به جز نفت- همچنان به تنگه هرمز وابسته است.
- ايران چهارمين توليدکننده بزرگ نفت خام و دومين توليدکننده بزرگ گاز طبيعي جهان است. اما تحريم هاي بين المللي و شرايط نامطلوب سرمايه گذاري مانع از پيشرفت جمهوري اسلامي در حوزه انرژي گرديده است.
- ايران دومين کشور توليدکننده نفت سازمان اوپک و سومين کشور صادرکننده نفت خام در جهان است.
- ايران بيش از 151 ميليارد بشکه ذخاير نفتي ثابت شده يعني 9.1 درصد کل ذخاير نفت جهان را داراست.
- عربستان سعودي که سال هاست روزانه حدود ۱۰ ميليون بشکه نفت توليد نموده، کل ظرفيت توليد آن روزانه بالغ بر ۱۲ ميليون بشکه است و تنها عضو سازمان اوپک است که ظرفيت مازاد کافي براي جبران کمبود اساسي بازار انرژي جهان را دارد.
- جمهوري اسلامي ايران– چهارمين کشور توليد کننده نفتخام جهان– تا قبل از شرايط تحريم روزانه حدود ۴ ميليون بشکه نفت توليد مي نمود و اين بدان معناست که کشورهاي حوزه خليج فارس براي جبران نفت ايران بايد توليد خود را افزايش دهند.
- چين، ژاپن، هند و کره جنوبي بخش عمده صادرات نفت ايران را به خود اختصاص مي دهند.
اگر چه در صورت بسته شدن تنگه هرمز استفاده از مسيرهاي جايگزين امکانپذير است، اما اين مسيرها طولاني تر و پرهزينه تر هستند. با توجه به اهميت تنگه هرمز در امنيت انرژي منطقه اي و جهاني و كنترل ايران بر اين آبراه به عنوان يكي از ابزارهاي قدرت ملي، كشورهاي عربي منطقه در راستاي سياست هاي جهاني غرب مبني بر كاهش توان ملي ايران، به اجراي برنامه هايي براي كاهش اهميت تنگه هرمز و كنارگذاري آن از مسيرهاي ترانزيت نفت و گاز( به صورت LNG) پرداخته اند. مسيرهاي فعال و برنامه ريزي شده براي دور زدن تنگه هرمز عباتند از :
الف) خط لوله نفتي 745مايلي – به خط لوله شرقي- غربي- در عرض كشور عربستان سعودي از اباقيق به درياي سرخ: از جمله مسيرهاي جايگزين، خط لوله انتقال ۷۴۵ مايلي معروف به خط لوله انتقال شرق به غرب است که از ميدان نفتي ابقيق در عربستان سعودي تا درياي سرخ امتداد دارد. خط لوله انتقال شرق به غرب ظرفيت اسمي تقريباً ۵ ميليون بشکه در روز را داراست.
ب) خط لوله ميعانات گاز طبيعي از اباقيق به بندر ينبوع: اين خط لوله موازي خط لوله شرقي- غربي عربستان سعودي بوده و داراي ظرفيت انتقالي 290هزار بشكه در روز مي باشد.
پ) خط لوله كركوك به جيهان تركيه در سواحل درياي مديترانه: ظرفيت انتقالي اين خط لوله به دليل انسداد خط لوله استراتژيك جنوب به شمال عراق براي انتقال نفت استخراجي عراق در استان بصره به شمال آن با محدوديت روبروست. هرچند اخيراً مذاكراتي براي ترميم و ساخت مجدد آن وجود دارد.
ت) خط لوله نفت عراق به عربستان(IPSA): اين خط لوله در دوره موسوم به جنگ نفتكشها در جنگ عراق عليه ايران- حمله عراق به نفتكشهاي ايراني- براي سهولت انتقال نفت عراق از بندر الاميه در عراق به ينبوع در عربستان در سال 1986 با ظرفيت 65/1ميليون بشكه در روز ساخته شد كه بعد از حمله عراق به كويت در سال 1991مسدود گرديد و بعد از ان دچار آسيب جدي شده است. اين خط لوله هم اكنون غير فعال و تلاشهايي براي كسب موافقت عربستان سعودي براي بازسازي آن از سوي عراق انجام شده است كه ناموفق بوده است. هزينه بازسازي اين خط لوله در سال 2007 برابر با 2/2ميليارد دلار برآورد مي شد.
ث) خط لوله فجيره- حبشان: اين خط لوله با ظرفيت 5/1ميليون بشكه در روز در عرض كشور امارات متحده و در بخش جنوبي اين كشور از حبشان در امارات دبي در خليج فارس به بندر فجيره در ساحل درياي عمان كشيده شده است. اين خط لوله به طول 370كيليومتر در تابستان 2012 به بهره برداري خواهد رسيد. در مجموع، افتتاح اين خط لوله نفتي هرچند در افزايش امنيت انتقال نفت امارات متحده عربي كاملاً تاثيرگذار بوده اما زماني براي ايران خطرناك و تهديد زاست كه ديگر طرح هاي « دور زدن» تنگه هرمز نيز تكميل گردد. در واقع با احداث خط لوله امارات، تنگه هرمز اهميت استراتژيك خود را از دست نخواهد داد، چراكه صادرات روزانه 17 ميليون بشكه از اين تنگه در مقابل ظرفيت 1.5ميليون بشكهاي خط لوله امارات بسيار قابل توجه بوده و بهره برداري از اين خط لوله كمترين خللي به اهميت تنگه هرمز وارد نخواهد كرد.
ج) تلاش براي راه اندازي مجدد خط لوله تاپ لاين(TAPLINE) - Trans-Arabian Pipeline : اين خط لوله كه عمليات ساخت آن در سال 1947 با سرمايه گذاري مشترك بين استاندارد اويل نيوچرسي(اكسون موبيل كنوني)، استاندارد اويل كالفرنيا(چورون كنوني) و سوكونس وكيوم( هم اكنون در اكسون موبيل ادغام شده است) شروع شد كه در سال 1950 از القيصومه در عربستان سعودي با عبور از اردن، سوريه به بندر صيدا در لبنان ختم مي شد كه داراي ظرفيت 500 هزار بشكه در روز بود. اين خط لوله بعد از اشغال بلنديهاي جولان توسط اسرائيل و نيز قطع صادرات عربستان به دليل حمايت اردن از صدام حسين(عراق) در اشغال كويت در سال 1990 كاملاً مسدود شد و در سال 2002 نيز رسماً توقف آن اعلام شد. در سال 2005 مذاكراتي براي بازگشايي مجدد آن انجام شد كه ناموفق بود و هم اكنون با پيشنهاد كشورهاي غربي يكي از گزينه هاي احتمالي دور زدن تنگه هرمز مي باشد كه در مجموع به رغم اقتصادي بودن داراي ظرفيت محدودي است.
چ) خطوط لوله نفتي پيشنهادي اباقيق و راس التنوره (عربستان سعودي) به موكلا(Mukalla) در يمن و نيز خط لوله عربستان به مسقط در عمان كه هم اكنون در حد طرح مي باشند.
شكل 4 : مسيرهاي موجود و برنامه ريزي شده كشورهاي عربي خليج فارس به منظور دور زدن تنگه هرمز
واقعيت آن است كه مجموع مسيرهاي جايگزين انتقال نفت خام در خوشبينانهترين حالت و در صورت تعمير و در مدار قرار گرفتن تمامي مسيرها نميتوانند بيش از 9 ميليون بشكه از 17 ميليون بشكه نفت عبوري از اين تنگه را از خود عبور دهند. از سوي ديگر، بسياري از خط لولههايي که از مرزهاي کشورها ميگذرند، به دليل رقابتهاي سياسي يا منازعههاي منطقهاي آسيب ديدهاند. خط لولههايي که براي انتقال نفت عراق به مديترانه ساخته شدند، اين موضوع را نشان ميدهند. خط لوله جنوبي-شمالي عراق نيز كه به منظور انتقال نفت خام مناطق جنوبي اين كشور به تركيه مورد استفاده قرار مي گيرد، با توجه به اختلافات ايالتي اين كشور داراي چشم انداز روشني نمي باشد. همچنين خط لوله شرقي-غربي عربستان كه داراي ظرفيت حدود 5 ميليون بشكه در روز مي باشد با مشكلات متعددي مواجه مي باشد. اين خط لوله به منظور انتقال نفت خام سبك ميادين شرقي اين كشور طراحي شده است و امكان انتقال نفت خام سنگين همراه با نفت خام سبك از طريق آن وجود ندارد. از سوي ديگر در حال حاضر اين خط لوله به منظور انتقال گاز طبيعي در شبكه داخلي عربستان مورد استفاده قرار مي گيرد كه در صورت تخصيص آن به نفت خام، احتمال اخلال در گاز رساني داخلي اين كشور وجود دارد.
بطور كلي با در نظر گرفتن مسيرهاي جايگزين تنگه هرمز، ميزان وابستگي كشورهاي حاشيه خليج فارس به تنگه هرمز جهت انتقال نفت خام صادراتي براي كشورهاي عربستان سعودي، امارات متحده عربي، عراق، كويت و قطر به ترتيب به ميزان 41 درصد، 15 درصد، 80 درصد، 100 درصد و 100 درصد خواهد بود. در حال حاضر ظرفيت صادراتي كشورهاي مذكور به ترتيب در حدود 6/7 ميليون بشكه در روز، 03/2 ميليون بشكه در روز، 5/2 ميليون بشكه در روز، 14/2 ميليون بشكه در روز و 44/1 ميليون بشكه در روز مي باشد. همچنين قطر به منظور انتقال LNG توليدي خود به ميزان 102 ميليارد متر مكعب به بازارهاي جهاني بطور كامل به تنگه هرمز وابسته مي باشد. بر اين اساس كارشناسان اقتصادي معتقدند در صورت بسته شدن تنگه هرمز بازار نفت و LNG با كمبود شديد اين حامل ها مواجه شده و بهاي آنها به شدت افزايش خواهد يافت.
|